افسانه شعباننژاد
موارد مرتبط با افسانه شعباننژاد
نمایش دادن همه 17 نتیجه
-
داستان و رمان ایرانی
کتاب صوتی نینیها-جلد۵
هولولو بیصدا اومد. نمیدونیم از کجا اومد. هدف در قصههای هولولو و نینیها کمک به خردسالان در مقابله با ترس است. نینیها، هولولو را که قصد دارد آنها را بترساند، فراری میدهند…. مربی یا والدین میتوانند هنگام خواندن قصه، از نام کودک خود به جای نینیدختری یا نینیپسری استفاده کنند.
قسمتی از کتاب صوتی نینیها-جلد05:
هولولو قاه و قاه اومد/ از تو سوراخ چاه اومد.
اومده بود توی خونه/ که نینی رو بترسونه.
هولولو گفت: «نینیدختری، جیغ بزن. باید بترسی از من.»
اما نینی نترسید. جلو آمد و گفت: «تو از کدوم راه اومدی؟ سوسکی…شابک: Navaar-4588 -
داستان و رمان ایرانی
کتاب صوتی نینیها-جلد۱
اجیمجی با یک عصای کجکجی اومد و گفت: «من اومدم. هر چه بخواهی، بلدم.» اجیمجی ادعا میکند که میتواند برای نینیها همه کاری بکند؛ اما به درستی نمیتواند از پس آن کارها برآید… مربی یا والدین میتوانند هنگام خواندن قصه، از نام کودک خود به جای نینیدختری یا نینیپسری استفاده کنند.
قسمتی از کتاب صوتی نینیها-جلد اول:
نینیدختری یک تخممرغ داشت.
آهسته گفت: «کاشکی میشد جوجه بشی؛ یک جوجهی اشیمشی.»
یکدفعه اجیمجی با یک عصای کجکجی اومد و گفت: «من اومدم. هر چی بخواهی، بلدم.
همین الآن با این عصا، یک جوجه میدم به…شابک: Navaar-4584 -
داستان و رمان ایرانی
کتاب صوتی نینیها-جلد۶
هولولو بیصدا اومد. نمیدونیم از کجا اومد. هدف قصههای هولولو و نینیها، کمک به خردسالان در مقابله با ترس است. نینیها، هولولو را که قصد دارد آنها را بترساند، فراری میدهند… مربی یا والدین میتوانند هنگام خواندن قصه، از نام کودک خود به جای نینیدختری یا نینیپسری استفاده کنند.
قسمتی از کتاب صوتی نینیها-جلد06:
هولولو خیلی چاق بود/ اندازهی اتاق بود.
از توی سوراخ کلید/ زودی توی اتاق پرید.
اومده بود توی خونه/ که نینی رو بترسونه.
هولولو به نینیپسری گفت: «نینیپسری، جیغ بزن. باید بترسی از من.»
اما نینی…شابک: Navaar-4589 -
داستان و رمان ایرانی
کتاب صوتی نینیها-جلد۴
پری شنید. اینوری شد. اونوری شد. پروانهپری شد… پریها برای حل مشکلات نینیها میآیند و از آنها میخواهند که خودشان هم برای حل مشکل کمک کنند… مربی یا والدین میتوانند هنگام خواندن قصه، از نام کودک خود به جای نینیدختری یا نینیپسری استفاده کنند.
قسمتی ااز کتاب صوتی نینیها-جلد04:
نینیپسری توی اتاق بود.
پشهویزویزی از پنجره به اتاق رفت و گفت: «بهبه! الان او را نیش میزنم.»
پری شنید. اینوری شد. اونوری شد. پروانهپری شد و گفت: «آهای ویزویزی که خیلی نازی، بیا برویم با هم به بازی!»
پشهویزویزی گفت: «توی اتاق…شابک: Navaar-4587 -
داستان و رمان ایرانی
کتاب صوتی نینیها-جلد۲
اجیمجی با یک عصای کجکجی اومد و گفت: «من اومدم. هر چه بخواهی، بلدم.» اجیمجی ادعا میکند که میتواند برای نینیها همه کاری بکند؛ اما به درستی نمیتواند از پس آن کارها برآید… مربی یا والدین میتوانند هنگام خواندن قصه، از نام کودک خود به جای نینیدختری یا نینیپسری استفاده کنند
قسمتی از کتاب صوتی نینیها-جلد02:
نینیپسری با آدمآهنی بازی میکرد. با خودش گفت: من نمیخوام نینی باشم. کاش آدمآهنی باشم.
اجیمجی با یک عصای کجکجی اومد و گفت:
«من اومدم. هر چه بخواهی، بلدم.
با این عصا، زودی نینی، میشه یک…شابک: Navaar-4585 -
داستان و رمان ایرانی
کتاب صوتی نینیها-جلد۳
پری شنید. اینوری شد. اونوری شد. پروانهپری شد… پریها برای حل مشکلات نینیها میآیند و از آنها میخواهند که خودشان هم برای حل مشکل کمک کنند… مربی یا والدین میتوانند هنگام خواندن قصه، از نام کودک خود به جای نینیدختری یا نینیپسری استفاده کنند.
قسمتی از کتاب صوتی نینیها-جلد03:
مامان نینیدختری، یک انگشتری داشت.
نینیدختری آن را برداشت. انگشتش را کرد تو انگشتری.
انگشتره گشاد بود. اندازهاش زیاد بود. افتاد پایین روی زمین و گم شد.
نینیدختری گشت؛ پیدا نشد. گریه کرد های های: انگشتریم گم شد وای!
پری رسید.…شابک: Navaar-4586 -