لیست تمامی ناشرین
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
نمایش دادن همه 2 نتیجه
در باغوحش، کمی ذرت بودادهای را که میخوردم، به خرسی که در قفس بود، دادم. ناگهان دیدم نگهبان باغوحش جارویش را به سمت من تکان میدهد و میگوید: «یک لحظه تصور کن همه این کار را بکنند…!»
در پارک، چند نفر از بچه ها از من پرسیدند میتوانند با من بازی کنند یا نه. گفتم در این بازی: «ورود پسرهای مو قهوهای ممنوع است!» مامان یکی از بچهها با عصبانیت به من گفت: «این خیلی غیر منصفانه است، فکر کن چه اتفاقی میافتد اگر همه این را بگویند؟»