لیست تمامی ناشرین
نمایش دادن همه 2 نتیجه
من سدی هستم و این خواهر کوچولویم ایواست. به همین زودیها به کلاس دوم میروم. خودم بلدم ساعت را بخوانم، حتی میتوانم کتاب بخوانم. خیلی چیزها بلدم ولی باز هم رفتن به کلاس دوم برایم اتفاق بزرگی است.
سدی چشمش میافتد به گیسهای بلند ایوا که ژولی پولی شده. با خودش میگوید: این موها زیادی بلندند. انگار تا حالا هیچکس کوتاهشان نکرده… وای! چه فکر بکری به سرم زد! و میدود به طرف حمام تا قیچی مامان را بردارد…