لیست تمامی ناشرین
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
نمایش دادن همه 3 نتیجه
وسط رختخوابم نشسته بودم و زل زده بودم به دیوارهی کوه جنوبی روستا. ساعت باید نه یا ده بود که میتوانستم برجستگیهای رویش را که شبیه آدمک بود، تشخیص بدهم. سه آدمک غولآسا که دوستانه تنگ هم چسبیده بودند.
پسرک نشست روی اژدها و گفت: