لیست تمامی ناشرین
نمایش دادن همه 2 نتیجه
پنیر مشکلگشا به فریادم برسه! مترو افتاده بود دنبالم! قلبم مثل کانگوروی توی سینهام بالا و پایین میپرید. دندانهایم داشت به هم میخورد. گوشهایم زینگ زینگ صدا میکرد.
همهچیز از آن روز صبح شروع شد. داشتم میرفتم اداره که یک پیرزن جلویم را گرفت. نه اشتباه نکنید. نمیخواست ساعت بپرسد یا ازم امضا بگیرد. ایوای! راستی بهتان گفته بودم؟ من یک نویسندهی مشهورم