روباهها و گرگها
نمایش دادن همه 13 نتیجه
-
املاء و واژگان, خرگوشها, روباهها و گرگها
کلاس اولی، کتاب اولی – مامان خرگوشه و گرگ گنده
به کلاس اولیها لذت کتاب خواندن را هدیه دهید!
کلاس اول دبستان فرصتی طلایی برای کتابخوان شدن کودکان ماست. در حالیکه کتاب درسی برای پرورش مهارت روانخوانی و کتابخوانی کودکان کافی نیست. اگر میخواهید دانشآموز کلاس اولیتان از همان ماههای اول لذت باسواد شدن را بچشد، از معجزهی داستانخوانی غافل نشوید.شابک: 9786003538375 -
املاء و واژگان, روباهها و گرگها
کلاس اولی، کتاب اولی – خوش آمدی، آقا گرگه!
به کلاس اولیها لذت کتاب خواندن را هدیه دهید!
کلاس اول دبستان فرصتی طلایی برای کتابخوان شدن کودکان ماست. در حالیکه کتاب درسی برای پرورش مهارت روانخوانی و کتابخوانی کودکان کافی نیست. اگر میخواهید دانشآموز کلاس اولیتان از همان ماههای اول لذت باسواد شدن را بچشد، از معجزهی داستانخوانی غافل نشوید.شابک: 9786003538368 -
افسانههای عامیانه و اسطورهها, خیال پردازی, داستان, داستان و رمان خارجی, روباهها و گرگها
شنل قرمزی
افسانههای عامیانه و اسطورهها, خیال پردازی, داستان, داستان و رمان خارجی, روباهها و گرگهاشنل قرمزی
قصه و قصهگویی نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد، باعث پرورش قدرت بیان، عواطف و افکار کودک میشود و البته در تقویت و پرورش قوهی تخیل، ابتکار و همچنین ایجاد عشق و علاقه به ادبیات موثر است. داستان شنل قرمزی، از داستانهایی است که در بین کودکان طرفداران زیادی دارد.
شابک: 9786226500463 -
خیال پردازی, روباهها و گرگها, طنز, ماجراجویی
آقا گرگه پیاده رفتن را دوست ندارد
مجموعهای شاد و لذتبخش از حوادثی که بر سر آقا گرگه میآید و حوادثی که آقا گرگه به استقبال آنها میرود. آقا گرگه از راه رفتن خسته شده و دلش میخواهد سوار چیزی بشود. کدام یک بهتر است: دوچرخه، موتور، اتومبیل، قطار، کشتی …؟
شابک: 9786004132367 -
افسانههای عامیانه و اسطورهها, دزدان دریایی, روباهها و گرگها, عجایب و رمز و رازها
افسانههای ملل ۶: افسانههای گرگها، عجایب هفتگانه جهان و دزدان دریایی
افسانههای عامیانه و اسطورهها, دزدان دریایی, روباهها و گرگها, عجایب و رمز و رازهاافسانههای ملل ۶: افسانههای گرگها، عجایب هفتگانه جهان و دزدان دریایی
در زمانهای گذشته نزدیک شهر تور، دختر زیبایی زندگی میکرد که همه او را دوست داشتند. دخترک که در کودکی پدر و مادرش را از دست داده بود، با عمهاش در کلبهی کوچکی در حاشیهی جنگل زندگی میکرد. یک روز، دخترک با خبر شد که مادربزرگش بیمار است. او برای مادربزرگش نگران شد و تصمیم گرفت روز بعد به خانهی او -که در آن طرف جنگل بود- برود.
شابک: 9786001033186 -
افسانههای عامیانه و اسطورهها, داستانهای کوتاه, روباهها و گرگها
افسانههای ملل ۱۷ – افسانههای گرگها
افسانههای عامیانه و اسطورهها, داستانهای کوتاه, روباهها و گرگهاافسانههای ملل ۱۷ – افسانههای گرگها
در زمانهای گذشته، در قلب جنگلی انبوه، دستهای گرگ زندگی میکردند. در میان این گرگها، گرگ نر بزرگی وجود داشت. یک شب، او مقدار زیادی سنگ ریزه بلعید و روز بعد بیمار شد. حال گرگ خیلی بد بود، احساس سنگینی میکرد و کلافه بود؛ در میان درختان پرسه میزد، سرش را نزدیک زمین گرفته بود و پاهایش مثل سرب سنگین شده بود. راستش را بخواهید، هیچکس دلش به حال اسفبار او نمیسوخت؛ بلکه برعکس هرکس این حیوان وحشی را میدید، از او دور میشد.
شابک: 9786001033100 -
افسانههای عامیانه و اسطورهها, روباهها و گرگها
افسانههای ملل ۴: افسانههای اژدها، روباه و غولها
در زمانهای قدیم بیوه زن دهقانی زندگی میکرد که خیلی فقیر بود. او تنها کسی که در این دنیا داشت پسری بود به نام جک و گاوی که اسمش «دیزل بل» بود.
جک کارهای کوچکی برای راحتی و خوشحالی مادرش انجام میداد، ولی او هیچ کاری را جدی نمیگرفت و در هیچ کاری پشتکار نداشت. جک همیشه با امیدواری به مادرش میگفت: مادر نگران نباش همه چیز درست میشود، خواهی دید. و به این ترتیب مادرش را بیشتر از خودش ناراضی میکرد.
شابک: 9786001037153 -
پول و پسانداز, خانوادهی جدید (ازدواج مجدد), روباهها و گرگها, والدین
روبی
روباهی به اسم روبی میخواهد برای روزهای تابستان کاری پیدا کند تا از ناپدریاش پول توجیبی نگیرد. مرغ و خروسها هم باغوحش تابستانی راه انداختهاند تا جوجههایشان را با حیوانات آشنا کنند. برای همین دنبال یک روباه با حوصله میگردند که بتواند سه ماه تابستان را توی یک قفس سر کند و برای روبی هیچکاری سختتر از این نیست. اما همه میدانند وقتی روبی تصمیمی بگیرد، هیچکس حریفش نمیشود…
شابک: 9789643697198 -
-
افسانههای عامیانه و اسطورهها, خوانندگان مبتدی (تازهخوانها), روباهها و گرگها
شنل قرمزی
گرگ بدجنس که به مکاری و حیلهگری پسرعمویش روباه بود، فکری به سرش زد و از راه میانبر، خودش را قبل از کلاه قرمزی به کلبهی مادر بزرگ رساند و در کلبه را زد.
مادربزرگ که منتظر کلاه قرمزی بود، بدون اینکه سؤال کند در را باز کرد. اما چشمتان روز بد نبیند! همین که پیر زن چشمش به گرگ افتاد، پا به فرار گذاشت. گرگ هم جستی زد داخل کلبه، ولی پایش به نیمکت چوبی وسط کلبه گیر کرد و با سر به زمین خورد.
شابک: 9789644176555