«تجربههای کودکی» عنوان جلد سخت مجموعه سه جلدی، نوشته جودیت ویورست است. نشر پیدایش این کتاب را از مجموعه تجربههای کودکی با ترجمه زینب رضایی منتشر کرده است.
این مجموعه درباره تجربههایی است که در طول زندگی هر کودکی رخ میدهد. نویسنده کتاب با بیان این تجربهها در قالب قصههایی نو و تصاویری جذاب، با زبانی غیرمستقیم با کودک همدردی میکند، با او همبازی میشود و در عین حال به او یاد میدهد که چگونه راه حل مناسب دست یابد.
تجربههای کودکی شامل سه جلد با عناوین «یک روز ترسناک خیلی بد»، «از جایم تکان نمیخورم!» و «یک شنبه گذشته پولدار بودم» است.
از پشت جلد کتاب «تجربههای کودکی:
این مجموعه جذاب دربارهی تجربههایی نوشته شده است که حتما در طول زندگی هر کودکی رخ میدهد. نویسندهی کتاب با بیان این تجربهها در قالب قصههای نو و با استفاده از تصاویری جذاب، با زبانی غیرمستقیم با کودک همدردی میکند، با او همبازی میشود و در عین حال به او یاد میدهد که با استفاده از این تجربهها چگونه به راه حل مناسب دست یابد.
گزیدهای از کتاب «تجربههای کودکی»:
شب قبل وقت خواب، آدامسم را از دهانم بیرون نیاوردم. برای همین صبح که بیدار شدم، دیدم آدامس به موهایم چسبیده است. امروز صبح، وقتی از تختخوابم بیرون آمدم، پایم را روی اسکیت گذاشتم و سر خوردم. بعد، اشتباهی ژاکتم را توی دستشویی انداختم در حالی که شیر آب باز بود. میتوانم بگویم امروز: یک روز ترسناک خیلی بد بود!
موقع خوردن صبحانه آنتونی یک اسباببازی در جعبهی سریال صبحانهاش پیدا کرد و در جعبهی سریال صبحانهی نیک یک انگشتر بود. ولی در جعبه سریال صبحانهی من چیزی جز صبحانه نبود!
فکر میکنم باید به استرالیا بروم!
در سرویس مدرسه،خانم راننده به بکی اجازه داد تا کنار پنجره بنشیند. آندره و الیوت هم کنار پنجره نشستند. من گفتم که این وسط دارم له میشوم و استخوانهایم دارد خرد میشود. گفتم که اگر کنار پنجره ننشینم ممکن است حالم به هم بخورد اما کسی به حرفهایم توجه نکرد.
تا بهحال دیدگاهی ثبت نشده است.