«راز شبحی در مه» عنوان رمانی نوشتهی سیمین پناهیفرد است. نشر پیدایش رمان راز شبحی در مه را از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمانهای این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شدهاند.
از پشت کتاب «راز شبحی در مه»:
آتنا برای تعطیلاتی اجباری به عمارت عمه ی پدرش، ایراندخت در مکانی دور افتاده و مرموز می رود. شبحی در عمارت دیده می شود. صداهایی عجیب و غریب شنیده می شود. آتنا با کمک پسر همسایه، شهاب، به دنبال دلایلی هستند تا بفهمند در گذشته ی عمارت چه اتفاقی افتاده و سرانجام از راز هولناکی آگاه می شوند؛ رازی که زندگی همه آنها را دگرگون می کند.
گزیدهای از کتاب «راز شبحی در مه»:
فکرش مشغول بود تمام حرف هایی را که شنیده بود، مثل پازلی که هر قسمتش به قسمت دیگر نمی چسبید، آزارش می داد. فکر کرد: ایراندخت و عزیزخان که بچه دار نمی شدند، پس حتما گلناز دختر بی سرپرستی بوده که او را به فرزندی قبول کرده بودند و به همین دلیل فامیلی اش مثل عزیزخان رفیعی بوده. اما بازهم برایش عجیب بود که عزیزخان فرزندخوانده اش را آن قدر دوست داشته که به خاطر مرگش خودکشی کرده باشد! دلش می خواست همان شب می رفت و همه ی سوال هایش را از ایراندخت می پرسید و با خیال راحت می خوابید، ولی فکر کرد او روز سختی را گذرانده، از طرفی دلش برایش می سوخت که او را یاد مرگ دخترشان و عزیزخان بیندازد. از طرف دیگر هم یاد حرف های پدرش افتاد که گفته بود ایراندخت از کنجکاوی و سوال کردن زیاد خوشش نمی آید. دوباره رفت سراغ دیوان حافظ تا ببیند چه کار باید بکند. آیا رفتن به انباری ته باغ کار درستی هست یا نه. دیوان را برد جلوی صورتش و چشم هایش را بست.
تا بهحال دیدگاهی ثبت نشده است.