«فرار به موزه نیویورک» عنوان رمانی نوشتهی ای.ال. کنیگزبرگ است. این کتاب که مدال نیوبری را از آن خود کرده است، داستان دختر نوجوانی به نام کلودیا است که روزی تصمیم میگیرد از خانه فرار کند…
نشر پیدایش رمان فرار به موزه نیویورک را با ترجمه شهره نورصالحی از دستهی رمان نوجوان منتشر کرده است. رمانهای این مجموعه با موضوعات متنوع، خواندنی و پرکشش از نویسندگان و مترجمان مطرح برای آشنایی نوجوانان با ادبیات داستان ایران و جهان انتخاب شدهاند.
از پشت کتاب «فرار به موزه نیویورک »:
كلوديا تصميم میگیرد فقط چند روز از خانه دور باشد. او همراه برادر کوچکترش جیمی از خانه فرار میکنند تا به موزهی متروپلیتن نیویورک بروند؛ جایی که هم از خانه دور است و هم بزرگ و راحت است و سقف دارد و البته بسیار دیدنی و زیباست. اما زندگی کوتاه آنان در موزه نه تنها پر است از تجربهها و اطلاعات جدید، بلکه با ماجراهای تازهای که در مخیلهشان هم نمیگنجید همراه میشود. ماجراهایی که آنان را به خانم بازیل ای فرانک وایلر و رازهای سر به مهرش میرساند.
گزیدهای از کتاب «فرار به موزه نیویورک»:
کلودیا میدانست که محال است بتواند به سبک سنتی و قدیمی فرار کند؛ یعنی اینکه در اوج عصبانیت کوله پشتیاش را به دوش بگیرد و از خانه بیرون بزند. از سختی کشیدن خوشش نمیآمد. از نظر او حتی پیکنیک هم با آن همه حشره و خورشیدی که کرم روی کیکهای لقمهای را آب میکرد، دردسر بود. این بود که تصمیم گرفت فقط به این خاطر که از جایی فرار کرده باشد، فرار به یک محل بزرگ، یک محل راحت، جایی در زیر یک سقف و ترجیحا زیبا. به این ترتیب بود که موزهی هنر متروپلیتن شهر نیویورک را انتخاب کرد.
با کمال دقت برنامهریزی کرد؛ پول هفتگیاش را پسانداز کرد و در مورد انتخاب همسفرش تصمیم گرفت. از میان سه برادر کوچکترش، روی جیمی برادر وسطی انگشت گذاشت که دهانش قرص بود.
تا بهحال دیدگاهی ثبت نشده است.