« مامی جون کم حافظه » داستان مادری است که صاحب دو فرزند، پسر و دختر، است. خانواده هر یک از فرزندانش نمونهای از برخورد متفاوت در برابر پذیرش افراد کهنسال در خانواده را به نمایش می گذارند. خانواده پسرش که به ارزشهای مادی بیش از ارزشهای معنوی میپردازند، مسئولیتی قبول نمیکنند و خانه سالمندان را برای او ترجیح میدهند اما خانواده دخترش این طور فکر نمیکنند.
کشش داستان جالب و گیرای مامی جون کم حافظه چنان است که مخاطب قادر نیست کتاب را زمین بگذارد چرا که علاوه بر طرح مسائل عاطفی کودکان در دوران بلوغ و نیازهای آنان با زبانی طنزگونه، به مسئلهای میپردازد که امروزه گریبانگیر بسیاری از افراد جوامع در کشورهای مختلف است و در عینحال، به خوبی زوایای روحی مادربزرگ را باز میکند و مخاطب را با سالهای زندگی او، غمها و شادیها، دوران جنگ، قحطی و غیره آشنا میسازد و در او حس احترام به افراد کهنسال را برمیانگیزاند بیآنکه زبان به پند و موعظه باز کند.
تا بهحال دیدگاهی ثبت نشده است.