راوی داستان مرد خلبانی است که در دوران کودکی خود متوجه شده بزرگسالان دچار کمبود تخیل و فهم کامل هستند، او پس از فرود آمدن در یک صحرا با پسر بچهای روبه رو میشود؛خلبان نام شازده کوچولو را به او میدهد و داستان کتاب با صحبتهایی که بین آن دو رد و بدل میشود شکل میگیرد.
شازده کوچولو داستان زندگیاش را برای خلبان تعریف میکند، او در اخترک کوچکش بیشتر اوقات خود را صرف کندن نهالهای بائوباب میکرده تا مانع بزرگ شدن آنها و خورده شدن اخترکش شود تا اینکه روزی گل سرخ زیبایی به شکل انسان روی اخترک به دنیا میآید.
او عاشق گل زیبا میشود اما غرور و خواستههای گل سرخ به قدری زیاد است که شازده کوچولو سرانجام او را رها کرده و سفرش به اخترک های دیگر را آغاز میکند.
تا بهحال دیدگاهی ثبت نشده است.