«من سوزن قورت دادم» رمانی در ژانر خاطرهنویسی نوشتهی فریبا خانی است. نشر پیدایش این کتاب را از مجموعه «خاطرههای خواندنی» برای نوجوانان منتشر کرده است. خاطرهنویسی یکی از قالبهای ادبی است که مقدمه مهمی برای داستاننویسی به شمار میرود. برخی خاطره ها داستان نمیشود اما حیف است که کسی آنها را نخواند و در تجربه آنها شریک نشود. کتابهای این مجموعه با استفاده از قالب خاطره و گاهی – و شاید اغلب اوقات – با بهرهگیری از زبان طنز نوشته شدهاند. این کتاب خاطرات فریبا خانی است. اما او هر بار تغییر شخصیت میدهد تا به مخاطبش بگوید که این خاطرات میتواند مال هر کسی باشد.
از پشت جلد «من سوزن قورت دادم»:
خاطرهنویسی یکی از قالبهای ادبی است که مقدمهی مهمی برای داستاننویسی به شمار میرود. این مجموعه علاوه بر تشویق مخاطبان به ثبت خاطراتشان، آنان را با تجربیات مهم و شیرین نویسندگان آشنا میکند. این کتاب خاطرات فریبا خانی است. اما او هر بار تغییر شخصیت میدهد تا به مخاطبش بگوید که این خاطرات میتواندد مال هر کسی باشد.
گزیدهای از کتاب «من سوزن قورت دادم»:
من آن قدر خر و آن قدر خلم که خدا میداند. اصلا نمیدانم با خودم چه کنم؟ سر هیچ امتحانی نمیتوانم تمرکز کنم. ذهنم مدام این سو و آن سو ورچه وورجه میکند. مثلا وقتی دارم ریاضی میخوانم، سر یک فرمول نگاهم به خودکار میافتد و میرسم به «اشتوتگارت» آلمان.
حالا چطور؟ عرض میکنم. مثلا یادم میآید این خودکار را دایی به من هدیه کرده است و دایی من الان چند ماهی است برای دیدن پسرش رفته است آلمان شنیدهام پسردایی رضا در اشتوتگارت است. یکهو میروم توی این خیال که چه خوب میشد من هم میرفتم خارج و برای خودم کسی میشدم. همین فکر مرا میبرد به سمت همان آهنگساز خفن ایرانی.
یکهو بلند میشوم ادای او را درمیآورم. یک دستمال و دستگیره به کلهام میبندم و صدایم را کلفت میکنم و با شیشهی نوشابه شروع میکنم به خواندن با صدای کلفت.
تا بهحال دیدگاهی ثبت نشده است.